English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (6983 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
sight in U تنظیم کردن دید در تفنگ
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
windage U تنظیم حرکت تفنگ درهدفگیری هنگام وجود بادعرضی
elevations U تنظیم دید با بالا و پایین اوردن مگسک تفنگ
elevation U تنظیم دید با بالا و پایین اوردن مگسک تفنگ
calibration U تنظیم دستگاه بی سیم تصحیح کردن تنظیم کردن کالیبر سنجی
sight adjustment U تنظیم دستگاه نشانه روی تنظیم زاویه یاب قلق گیری کردن
range spotting U تنظیم مسافت تنظیم هدف کردن
tune U تنظیم کردن بی سیم تنظیم چانل
tunes U تنظیم کردن بی سیم تنظیم چانل
fowling piece U تفنگ پرنده زنی تفنگ شکاری
rifle shot U تیر تفنگ تیراندازی با تفنگ
rifle salute U احترام با تفنگ سلام با تفنگ
fowling piece U تفنگ شکاری تفنگ ساچمهای
sighting leaf U ستون درجه تفنگ یا دستگاه نشانه روی شاخص درجه تفنگ
breech loading U پر کردن تفنگ از ته
load U پر کردن تفنگ یا توپ فشنگ گذاری کردن
loads U پر کردن تفنگ یا توپ فشنگ گذاری کردن
stacks U چاتمه کردن تفنگ
stack U چاتمه کردن تفنگ
stacked U چاتمه کردن تفنگ
fire U تفنگ یاتوپ رااتش کردن
fired U تفنگ یاتوپ رااتش کردن
fires U تفنگ یاتوپ رااتش کردن
primed U تفنگ را پر کردن بتونه کاری کردن
primes U تفنگ را پر کردن بتونه کاری کردن
prime U تفنگ را پر کردن بتونه کاری کردن
let off <idiom> U خالی کردن (تفنگ)،منبسط کردن
lay U روانه کردن لوله توپ یا تفنگ
lays U روانه کردن لوله توپ یا تفنگ
bore U وسیله سوراخ کردن کالیبر تفنگ
bores U وسیله سوراخ کردن کالیبر تفنگ
camera station U ایستگاه تنظیم عکاسی هوایی نقطه تنظیم دوربین
hasty sling U حلقه کردن بند تفنگ به صورت تعجیلی
dispart U شکاف مگسک هدف گیری کردن تفنگ
tunes U تنظیم سیستم در نقط ه بهینه آن با تنظیم دقیق
tune U تنظیم سیستم در نقط ه بهینه آن با تنظیم دقیق
stocked U رها کردن پرنده دست اموز برای شکارقنداق تفنگ
stock U رها کردن پرنده دست اموز برای شکارقنداق تفنگ
times U تعیین کردن تنظیم کردن زمان بندی کردن
correcting U تنظیم کردن غلط گیری کردن اصلاح کردن
time U تعیین کردن تنظیم کردن زمان بندی کردن
timed U تعیین کردن تنظیم کردن زمان بندی کردن
corrects U تنظیم کردن غلط گیری کردن اصلاح کردن
correct U تنظیم کردن غلط گیری کردن اصلاح کردن
calibrating U تنظیم کردن بی سیم یا وسیله دیگر خصلت یابی کردن
calibrates U تنظیم کردن بی سیم یا وسیله دیگر خصلت یابی کردن
calibrate U تنظیم کردن بی سیم یا وسیله دیگر خصلت یابی کردن
calibrated U تنظیم کردن بی سیم یا وسیله دیگر خصلت یابی کردن
stet processus U گزارش اصلاحی تنظیم کردن ترک دعوی کردن
compensated U تنظیم کردن میزان کردن تاوان دادن
compensates U تنظیم کردن میزان کردن تاوان دادن
set out U شرح دادن تنظیم کردن تعیین کردن
compensate U تنظیم کردن میزان کردن تاوان دادن
regulates U تنظیم کردن
regulated U تنظیم کردن
to draw up U تنظیم کردن
regularising U تنظیم کردن
to draw out U تنظیم کردن
regularize U تنظیم کردن
attends U تنظیم کردن
adjusts U تنظیم کردن
tunes U تنظیم کردن
set up U تنظیم کردن
regularized U تنظیم کردن
attending U تنظیم کردن
adjustment U تنظیم کردن
lay down U تنظیم کردن
regularises U تنظیم کردن
to put in to shape U تنظیم کردن
regulate U تنظیم کردن
attend U تنظیم کردن
calibrate U تنظیم کردن
make out U تنظیم کردن
calibrated U تنظیم کردن
formulate U تنظیم کردن
regularised U تنظیم کردن
to set out U تنظیم کردن
formulating U تنظیم کردن
formulates U تنظیم کردن
regulating U تنظیم کردن
formulated U تنظیم کردن
calibrates U تنظیم کردن
calibrating U تنظیم کردن
regularizing U تنظیم کردن
adjust U تنظیم کردن
adjusting U تنظیم کردن
to make out U تنظیم کردن
redact U تنظیم کردن
lineup U تنظیم کردن
classifying U تنظیم کردن
classify U تنظیم کردن
adjustments U تنظیم کردن
classifies U تنظیم کردن
frame U تنظیم کردن
tune U تنظیم کردن
regularizes U تنظیم کردن
regiments U تنظیم کردن
regiment U تنظیم کردن
pages U انتخابی که به کاربر امکان نحوه تنظیم صفحه برای چاپ بدهد. با تنظیم حاشیه " اندازه کاغذ و سایز کاغذ
page U انتخابی که به کاربر امکان نحوه تنظیم صفحه برای چاپ بدهد. با تنظیم حاشیه " اندازه کاغذ و سایز کاغذ
paged U انتخابی که به کاربر امکان نحوه تنظیم صفحه برای چاپ بدهد. با تنظیم حاشیه " اندازه کاغذ و سایز کاغذ
adjusting U مطابق کردن تنظیم کردن تعدیل کردن
adjusts U مطابق کردن تنظیم کردن تعدیل کردن
spots U تنظیم تیر کردن
reconstitutes U تنظیم مقیاس کردن
pre-setting U از پیش تنظیم کردن
reconstituted U تنظیم مقیاس کردن
tune up U موتور را تنظیم کردن
draw up U کارها را تنظیم کردن
ranging U تنظیم کردن اسلحه
ranging U تنظیم تیر کردن
reconstitute U تنظیم مقیاس کردن
preset U از پیش تنظیم کردن
pre-sets U از پیش تنظیم کردن
reconstituting U تنظیم مقیاس کردن
pre-set U از پیش تنظیم کردن
spot U تنظیم تیر کردن
set the clock U ساعت را تنظیم کردن
adjustments U تنظیم و میزان کردن
rheostat U دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
rheostatic U دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
replenished U تنظیم کردن روغن سلاحها
replenishing U تنظیم کردن روغن سلاحها
adjusts U تصفیه نمودن تنظیم کردن
zeroes U روی صفر تنظیم کردن
adjusting U تصفیه نمودن تنظیم کردن
zero U روی صفر تنظیم کردن
adjusting U میزان کردن تنظیم کنید
to draw up a contract U قراردادی نوشتن یا تنظیم کردن
order U سفارش دادن تنظیم کردن
replenishes U تنظیم کردن روغن سلاحها
replenish U تنظیم کردن روغن سلاحها
zeros U روی صفر تنظیم کردن
adjusts U میزان کردن تنظیم کنید
sets U بستن درجه به سلاح تنظیم کردن
edited U تنظیم و تصحیح و اماده چاپ کردن
set U بستن درجه به سلاح تنظیم کردن
locate U 1-قرار دادن یا تنظیم کردن . 2-یافتن
mount U تنظیم کردن وسیله یا مدار در پایه
located U 1-قرار دادن یا تنظیم کردن . 2-یافتن
mounts U تنظیم کردن وسیله یا مدار در پایه
locates U 1-قرار دادن یا تنظیم کردن . 2-یافتن
setting up U بستن درجه به سلاح تنظیم کردن
edit U تنظیم و تصحیح و اماده چاپ کردن
indict U علیه کسی ادعانامه تنظیم کردن
indicted U علیه کسی ادعانامه تنظیم کردن
pressurises U فشارهوای داخل سفینه را تنظیم کردن
pressurising U فشارهوای داخل سفینه را تنظیم کردن
pressurize U فشارهوای داخل سفینه را تنظیم کردن
piloted U اسباب تنظیم ومیزان کردن چیزی
timing U تنظیم زمان عمل کردن موتور
pilots U اسباب تنظیم ومیزان کردن چیزی
locating U 1-قرار دادن یا تنظیم کردن . 2-یافتن
indicting U علیه کسی ادعانامه تنظیم کردن
indicts U علیه کسی ادعانامه تنظیم کردن
pilot U اسباب تنظیم ومیزان کردن چیزی
billing U صورتحساب بدهی را تنظیم وارسال کردن
pressurizes U فشارهوای داخل سفینه را تنظیم کردن
pressurizing U فشارهوای داخل سفینه را تنظیم کردن
sight alinement U تنظیم محور زاویه یاب تنظیم محور دوربین و وسایل نشانه روی با محور لوله
call book U دفتر بیدار کردن و تنظیم نوبت نگهبانی
zero U تنظیم کردن دید برای دقت درتیراندازی
zeroes U تنظیم کردن دید برای دقت درتیراندازی
zero beat U تنظیم کردن دقیق موج دستگاه وفرکانس ان
zeros U تنظیم کردن دید برای دقت درتیراندازی
wake up U تنظیم کردن یا شروع یا مقدار اولیه دادن
rifles U توپ بدون عقب نشینی خان تفنگ خان کشی کردن
rifle U توپ بدون عقب نشینی خان تفنگ خان کشی کردن
adjusts U تعدیل کردن تنظیم کردن
aligned U تنظیم کردن تطبیق کردن
adjusting U تعدیل کردن تنظیم کردن
controlling U نظارت کردن تنظیم کردن
control U نظارت کردن تنظیم کردن
controls U نظارت کردن تنظیم کردن
align U تنظیم کردن تطبیق کردن
edit U تصحیح کردن تنظیم کردن
edited U تصحیح کردن تنظیم کردن
aligning U تنظیم کردن تطبیق کردن
aligns U تنظیم کردن تطبیق کردن
to balance out U میزان کردن [تنظیم کردن ]
zeroes U قلق گیری کردن تنظیم درجه جنگ افزار
adapting U تغییر یا تنظیم یا اضافه کردن به چیزی تا مناسب شود
zeros U قلق گیری کردن تنظیم درجه جنگ افزار
adapt U تغییر یا تنظیم یا اضافه کردن به چیزی تا مناسب شود
zero U قلق گیری کردن تنظیم درجه جنگ افزار
to tune in TV [radio] U روی کانال مشخصی تلویزیون [رادیو] را تنظیم کردن
adapts U تغییر یا تنظیم یا اضافه کردن به چیزی تا مناسب شود
halving adjustment U تنظیم نیم حبابها به منظورتراز کردن دستگاههای اندازه گیر
weather helm U تنظیم سکان برای خنثی کردن اثر جریان هوا
to kern U کاهش دادن [و تنظیم کردن ] فاصله دخشه ها [فناوری چاپ]
dials U تنظیم کردن درجه بندی مدور صفحه نمره گیر تلفن
range U تنظیم تیرکردن یا قلق گیری کردن شعاع عمل هواپیما یاخودرو
dialed U تنظیم کردن درجه بندی مدور صفحه نمره گیر تلفن
dialled U تنظیم کردن درجه بندی مدور صفحه نمره گیر تلفن
ranged U تنظیم تیرکردن یا قلق گیری کردن شعاع عمل هواپیما یاخودرو
ranges U تنظیم تیرکردن یا قلق گیری کردن شعاع عمل هواپیما یاخودرو
dial U تنظیم کردن درجه بندی مدور صفحه نمره گیر تلفن
blue key U نقطه کمکی ابی برای تنظیم عکس در موقع فاهر کردن فیلم
adaptation U توانایی یک وسیله برای تنظیم کردن محدوده حساسیت خود در موقعیتهای مختلف
adaptations U توانایی یک وسیله برای تنظیم کردن محدوده حساسیت خود در موقعیتهای مختلف
sidelay U تنظیم کننده کناره کاغذ وسیله تنظیم کناره کاغذ درماشین چاپ
Recent search history Forum search
1Potential
1gorse melatonin
1strong
1To be capable of quoting
1set the record straight
1Arousing
1pedal pamping
1construed
1may fader good
1این نوشته(پرسش خود را ارسال کنید) درست روی بخشی که فرمان جست وجو می دهد می افتد و مانع پیدا کردن معنای کلمات می شود. چه باید کرد
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com